غلغل: کنایه از جوشیدن. صدای جوشیدن سماور.
تسبیح: سبحان الله گفتن. ذکر خدا را گفتن. به مهرههایی که آن ها را بر رشته می کردند و به وسیلهاش به شمارش ذکر میپرداختند سبحه میگفتند. اکنون بعد از سالیان زیاد تسبیح جای سبحه را گرفته و از معنای عمیق«تسبیح: ذکر و یاد خداوند» نیز تنها به «دانههای در رسته کشیده» بسنده شده است. حافظ میفرماید:
رشتهی تسبیح اگر بگسست، معذورم بدار
دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین ساق بود
معنی «الهم صلی علی محمدٍ و آل محمد»: خداوندا بر محمد و خاندان او درود فرست. میلغزید: سر میخورد فضل: لطف. نیکویی
اربعین: چهلمین روز شهادت امام حسین(ع) معروف به اربعین حسینیاست.
دههی فجر: ده روز پیروزی انقلاب اسلامی که از دوازده بهمن شروع شده و در بیست و دوم بهمن به نتیجه رسید، «دههی فجر» گویند. دهه: هر ده روز یا ده سال را میگویند.
سده: برابر با یک قرن.( به یکی از جشنهای همگانی ایران کهن نیز میگویند که در آغاز شامگاه دهم بهمنماه برابر با آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آوردهاند، آغاز میشود. جشن سده یک جشن ملی ایرانیان است و به هیچ دین و مذهبی مربوط نیست.)
هزاره: هر یک هزار سال را میگویند. مصادف: همزمان آمیخته: مخلوط
التماس: خواهش، تمنّا. بغض: گریهی فرو خورده.
قند در دلش آب میکردند: بسیار شادمان بود غلغله: ازدحام، هیاهو. همهمه
مضاف و مضافالیه: اگر دو اسم به دنبالِ یکدیگر بیایند و به وسیلهی(-ِ کسره) به هم متصّل شده باشند، به اسمِ اوّلی«مضاف» و به اسمِ دوم«مضافالیه» میگوییم. مثال:
باغِ آرزو (باغ: اسم اوّل و مضاف) + (-ِ) + (آرزو:اسمِ دوم و مضافالیه). دلِ شیر
اضافهی تشبیهی چیست: اگر مضاف و مضافالیه رکن اوّل و دوم تشبیه باشد، حاصلِ کار اضافهی تشبیهی خواهد بود.
آیینهیِ چشم: (آیینه: رکن دوم، مشبّهبه) و (چشم: رکن اوّل، مشبّه) (اضافهی تشبیهی)
پردهی اشک: (پرده: رکن دوم، مشبّهبه) و (اشک: رکن اوّل، مشبّه) (اضافهی تشبیهی)
غلغل: کنایه از جوشیدن، جوش خوردن زمزمه: زیر لب سخن گفتن فضل: لطف مصادف: همزمان التماس: خواهش تسبیح: ذکر خدا فاسد: خراب، تباه پِیِ: به دنبال دهه: هر10 روز - هر10 سال اعتراض: ایراد گرفتن شعار: علامت، نشانه غلغله: ازدحام، همهمه، شلوغی پردهی اشک: اشک به پرده تشبیه شده است. اضافهی تشبیهی(مضاف = رکن دوم تشبیه) و (مضافالیه = رکن دوم تشبیه) آیینهی چشمان مادربزرگ: چشمان مادربزرگ به آینه تشبیه شده است. آمیخته بود: مخلوط شده بود. هوا: میل و آرزو مغرور: سربلند اضافهی تشبیهی: اگر مضاف و مضاف الیه رکن اول و دوم تشبیه باشند به آن اضافه تشبیه می گوییم. مثال: چشمان تیلهای. نکته: اگر دو اسم پشت سرهم بیایند و با کسره –ِ به هم متصّل شوند اسم اول مضاف و اسم دوم مضاف الیه خواهد بود. مثال: باغ پدر ، چشم خروس.
